هنگامی که افراد در فضای مملو از اعتماد با یکدیگر درمسیری مشخص برای رسیدن به هدف مشترک تلاش می کنند، مسائل حاشیه ای را کنار می گذارند و به انجام مسئولیت های خود تمرکز می کنند، نیروی محرکی در تیم حاصل می شود که سه مزیت را با خود به همراه دارد
- حل کردن موثر مسائل
- بهره وری بالاتر
- اثربخشی بیشتر در استفاده از منابع
اما به جز ویژگی های مشترکی همچون برخورداری از هدف مشترک، برخورداری از استراتژی اثربخش و هوشمندانه و رهبری خردمند چه ویژگی های دیگری در تیم های به اصطلاح ستاره وجود دارد که متضمن موفقیت آنهاست.
پذیرا بودن و صداقت
افراد در تیم ها ی ستاره آنقدر از احساس امنیت روانی برخوردارند که با یکدیگر صادق هستند و بدون وجود ذره ای بی اعتمادی و سیاست بازی، نسبت به یک دیگر پذیرا هستند.
پذیرش مشتاقانه مسئولیت ها
در تیم ها افراد به معنی واقعی کلمه با جان و دل مسئولیت می پذیرند و نه از سر ناچاری و بدون میل و رغبت. همچنین به دلیل بالا بودن سطح انگیزه، اعضای این تیم ها در زمان درست و به نحوی صحیح کار خود را انجام می دهند و همواره در پی ارتقا سطح کیفی عملکرد خود هستند.
ارزیابی پیشرفت و نتیجه
کار تیمی نیازمند آن است که اعضا نتیجه محور باشند تا لزمما و تنها فرایند محور. البته این بدان معنی نیست که فرایند اهمیتی ندارد بلکه بدان معناست که توجه صرف به فرایند نباید افراد را از توجه به نتیجه باز دارد. ما نتیجتا باید از خلال فرایندی بهینه به هدف برسیم و همواره به طور منظم پیشرفت خود را در راستای نیل به اهداف ارزیابی کنیم. آگاهی از پیشرفت اقدامات آتی تیم را هدایت خواهد کرد و این شامل شناسایی موانع می شود و اینکه در برابر این موانع چه می توانیم انجام دهیم.
مشارکت مشفقانه
سه نوع آدم در دنیا وجود دارند: آن هایی که نمی دانند و یا اهمیت نمی دهند چه چیز در حال وقوع است. آن هایی که تنها مشاهده می کنند دیگران چه کار انجام می دهند. و آن ها که عامل وقوع اتفاقات و اقدامات هستند. در یک تیم خوب تمامی افراد در فعالیت های تیمی مشارکت فعال و مشفقانه داشته و هر آنچه می گویند و انجام می دهند در عملکرد و حصول نتیجه نقش دارد. این مشارکت می تواند شامل فرایندهای حل مسئله و تصمیم گیری باشد تا مشارکت پویا در انجام وظایف و عملکرد.