خودکارآمدی باور انسان به توانایی اش برای رسیدن به هدفی مشخص و یا انجام کاری معین است. در این تعریف دو واژه ” مشخص” و “معین” مهم هستند چرا که باورخودکارآمدی به عنوان یک مفهوم عام به کلیت توانمندی یک فرد اتلاق نمی شود و به یک حوزه، کار و یا هدف مشخص محدود می باشد. برای نمونه نمی توان گفت من کلا باور خودکارآمدی دارم یا ندارم بلکه می توان گفت من برای انجام این کار مشخص یا برای رسیدن به این هدف مشخص باور خود کارآمدی دارم یا ندارم. باور خودکارآمدی خود عامل مهم تاثیر گذار بر انگیزه ماست. هر چه باور خودکارآمدی ما قوی تر باشد، انگیزه ما بیشتر و در نتیجه عملکرد ما بهتر خواهد بود.
بر اساس تئوری انگیزه مبتنی بر خودکارآمدی آلبرت باندورا چهار عامل نقش موثری در تقویت باور خودکارآمدی دارند:
. تجربه فردی: اگر در انجام کاری در گذشته موفق بوده و یا شکست خورده باشیم، این تجربه با تاثیر بر باور خودکارآمدی و در نتیجه بر عملکرد ما برای انجام کارهای مشابه در آینده تاثیر مطلوب و یا نامطلوب می گذارد.
. مشاهده تجربه دیگران: همچون تجربه فردی، مشاهده موفقیت و شکست دیگران می تواند بر باور خودکارآمدی ما و در نتیجه بر عملکرد ما تاثیر مثبت یا منفی داشته باشد.
. تشویق و یا سرزنش از سوی دیگران: همانگونه که تشویق از سوی دیگران باور خودکارآمدی را تقویت می کند سرزنش از سوی دیگران هم می تواند آثار مخربی بر این باور داشته باشد.
. بازخورد جسمی: تعبیر علائم جسمی به احساس های متفاوت از جمله عوامل تاثیرگذار است. مثلا اگر قرار باشد در حضور جمعی سخنرانی داشته باشیم می توانیم حس هایی که در بدن خود تجربه می کنیم را به دو احساس نگرانی و یا هیجان تعبیر کنیم. انتخاب با ماست.
به طور خلاصه می توان گفت، باور خودکارآمدی یکی از عوامل مهم اثرگذار بر انگیزه و نتیجتا عملکرد انسان است. به همین خاطر یکی از راه های ارتقا کیفیت عملکرد تقویت باور خودکارآمدی و توانمندی است و این کار با تمرکز بر انجام کارها و رسیدن به اهداف مشخص امکان پذیر است.
تصویر:https://video.nationalgeographic.com